٢٢٣.

ساخت وبلاگ

دیشب مامانم و خواهرم خونه ما دعوت بودن. فک میکردم مامان از صبح بیاد خونه مون و توی پختن غذا کمکم کنه یا لااقل بچه ها رو بگیره ولی براش مهمون اومد و نتونست صبح بیاد... شب با بابام اومد:| خواهرمم ساعتای 4بعدازظهر با بچه هاش اومد. تا اون موقع خداروشکر همه غذاها رو پخته بودم و بیشتر کارامو انجام داده بودم. فقط مونده بود سالاد و دسر و شستن میوه که با کمک خواهرم انجام دادم و تموم شد. بچه ها رو ظهر خوابونده بودم و حسابی برای بازی با بچه های خواهرم شارژ بودن. خداروشکر با اینکه دست تنها بودم همه غذاها عالی و خوشمزه شده بود و تعریف شنیدم از مهمونا. دست مجتبی هم درد نکنه که همیشه بهترین مواد رو برامون میخره تا باهاش غذای خوشمزه بپزم. امیدوارم بشه بزودی قوم شوهرمم دعوت کنیم خونه مون.

»» چند وقته توی فکر پیتزا بودم. میخواستم نونش رو خودم آماده کنم ولی متاسفانه هرچی خمیرمایه امتحان میکردم عمل نمیومد و پف نمیکرد تا اینکه هفته پیش ک رفتم مغازه لوازم قنادی، آرد پیتزا خریدم و با آب و روغن قاطی کردم و یه خمیر خیلی خیلی عالی ازش گرفتم. چون پنیر پیتزا نداشتیم، تصمیم گرفتم باهاش پیراشکی درست کنم. پختم و خیلی خوب شد. یکی دوتا من و مهدی خوردیم، بقیه شو دادم مجتبی برای ناهار فرداش برد. خلاصه که دوست دارم در حد حرفه ای نون شیرین و خمیر پیراشکی پیتزا رو یاد بگیرم و درست کنم البته با خمیرمایه ی عمل اومده نه با آرد پیتزا:) اگه کسی خمیرمایه استفاده میکنه، لطفا مارکش و روش استفاده شو بهم بگه.

»» هر روز بعدازظهر من و مهدی باهم آنه شرلی رو از شبکه نهال میبینیم، من ک واقعا لذت میبرم و یاد دوران کودکی خودم میفتم. چایی هم دم میکنم میشینیم با بچه ها میخوریم:)

»» فردا همسایه طبقه بالامون زایمان میکنه. من و بقیه همسایه ها بی صبرانه منتظریم صورت مثل ماه معصومه خانوم رو ببینیم.

۱۹....
ما را در سایت ۱۹. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzamin-e-maryam بازدید : 60 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 11:07