١۴٢.

ساخت وبلاگ

دستای مجتبی شدیدا خشکی زده، هر شب کرم میارم که به دستاش بزنه ولی اصلا خوب بشو نیست. هر روز از روز دیگه بدتر میشه. امشب دیدم دستاش از شدت خشکی پوست، از چند قسمت خون شده:( و می‌گفت میسوزه. با کرم خوب ماساژ دادم و دستکش پلاستیکی دستش کردم بلکه بهتر بشه. انگار تازیانه زده بودن به دستاش :(

مجتبی خیلی خیلی زحمت میکشه هر روز 7صبح بیدار میشه و میره سرکارش تا 8شب.قبلا ک کرونا نبود تا 11شب مغازه بود و دیرتر میومد، حتی شبای عید که فروش بالا بود تا ساعت یک نصفه شب در مغازه وایمیستاد. در حال حاضر یک روز جمعه نیست که مجتبی سرکار نره. یک روز جمعه نیست ک مجتبی به اندازه نیم ساعت بین روز بخوابه. همش در حال کار و فروش و جمع کردن حسابا و چیدمان جنسای مغازه و انبارداري و... ست.

مجتبی توی بچه داری هم خیلی بهم کمک میکنه. نصف شبا هر بار که مهدی برای شیر بیدار میشه و گریه میکنه، مجتبی هم بیدار میشه، همش روی من و مهدی پتو میندازه ک مبادا سردمون بشه، حتی گاهی من خوابم نصف شب، مجتبی با نوازش دادن، مهدی رو میخوابونه و لالایی میخونه براش.

مجتبی توی کارای خونه هم بهم کمک میکنه، ب خصوص خیلی خوب میتونه خونه هارو جاروبرقی بزنه،سیب زمینی سرخ کنه و سالاد درست کنه.

»» مجتبی خیلی مرده:) شکر که داریمش:))

۱۹....
ما را در سایت ۱۹. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzamin-e-maryam بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 2:11