١١۵.

ساخت وبلاگ

سال نوی همگی مبارک. ان شاء الله همیشه صحیح و سالم باشید و بمونید چون سلامتی از هر چیزی توی این دنیا با ارزشتر...

حال منم خوبه. روز قبل از سال تحویل، تونستم نهمین دور قرآنم رو بخونم. خدا رو شکر تونستم توی هر ماه یه قرآن ختم کنم. به جز این تونستم چندین چله بگیرم... مثل چله ی سوره مریم، سوره یوسف، سوره محمد، سوره انعام، سوره انبیا، سوره یس، زیارت عاشورا، دعای مجیر، دعای توسل و حدیث کسا. امیدوارم خدا ازم قبول کرده باشه. پول کفاره روزه های نگرفته مم که دادم چند وقت پیش. امروزم چندین بار نماز قضایی آیات و نماز  قضایی صبح خوندم که داشتم. 

تموم کارای خونه مم انجام دادم، برام خیلی سخت بود ولی انجام دادم، با تمام جزئیاتش طوری که تمیز تمیز تمیز شده. مجتبی خیلی غرغر میکرد که کار نکنم و استراحت کنم ولی من ب حرفش گوش ندادم. طوری که تکون های بچه رو یکی دو روز اصلا احساس نکردم از بس کار می‌کردم توی خونه. به مامانم که گفتم، گفت سریع برو بیمارستان نوار قلب بچه رو بگیر. با مجتبی رفتیم بیمارستان و خداروشکر حال بچه خوب بود و فقط میخواست ما رو بترسونه:))

همه یا بهم التماس دعا میگن یا میپرسن کی بچه م به دنیا میاد یا میگن خواب دیدن بچه به دنیا اومده... هر چی نزدیکتر میشه، استرس و ترسم بیشتر میشه، نمیدونم از پسش برمیام یا نه. قرار بود ماه آخر روزی 2 ساعت پیاده روی داشته باشم ولی با این شرایطی که نمیشه از خونه بیرون رفت، همه برنامه هام بهم ریخته. خدا به خیر بگذرونه. اگه خدا کمکم کنه از فردا برنامه ریزی کردم که این یک هفته باقی مونده رو فقط ورزش کنم و توی خونه پیاده روی کنم.

»» به مجتبی گفتم اگه به هر دلیلی زنده نبودم، مواظب پسرمون باشه. من توی این چند ماه همه تلاشمو کردم که مامان خوبی باشم برای محمد حسن... 

»» برای همه اونایی که التماس دعا گفتن، دعا میکنم البته اگه خدا ازم قبول کنه.

»» میرم... اگه زنده بودم بعد از دنیا آمدن محمد حسن دوباره میام. 

۱۹....
ما را در سایت ۱۹. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzamin-e-maryam بازدید : 77 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 15:38