١١٣.

ساخت وبلاگ

خدا رو شکر مجتبی حالش خوب شد و برگشتیم خونه ی خودمون. چند نوبت براش سوپ درست کردم و بقیه مراقبت ها رو انجام دادم، شکر خدا الان خوبه حالش. 

دیروز با داداشم رفتم بازار، یک فایل چند طبقه برای اشپزخونه م خریدم و خیلی از وسایلم داخلش جا شد. مامانمم همه سیسمونی رو آورد، تخت و کمد رو هم که سفارش داده بود، تحویل گرفتیم و آوردیم خونه. از دیروز درگیر چیدمان سیسمونی م. امشب خداروشکر دیگه تموم شد ولی بیش از حد خسته م و همه بدنم درد میکنه. ساک بیمارستانم کم و بیش آماده کردم ولی هنوز تکمیل نشده.

قرآن دور هشتمم هنوز تموم نشده. فردا باید بشینم بخونم تا اگه خدا خواسته باشه و کمکم کنه دور نهم رو شروع کنم. 

»» خدایا شکرت... 

۱۹....
ما را در سایت ۱۹. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzamin-e-maryam بازدید : 92 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 6:52