١٠۴.

ساخت وبلاگ

دیروز ظهر خونه خاله م دعوت بودم. برنج و قرمه سبزی درست کرده بود. سر راهم سشوار مون رو که از سه سال پیش خراب شده بود و بدون استفاده بود، بردم مغازه تعمیر لوازم خانگی و درستش کرد :)

شب که اومدم خونه، نماز خوندم و غذای شبمون رو درست کردم. یکی از همسایه ها بهم زنگ زد که بیا پایین، آش درست کردم همه همسایه ها هستن، بیا پایین که میخواییم سفره بندازیم. خلاصه رفتم خونه ش و آشش واقعا خوشمزه بود...کشک و پنیر و سبزی خوردن و نوشابه هم بود. همسایه ها یه عکس از سفره هم گرفتن و گذاشتن اینستاگرام شون.کلی با هم خندیدیم و بعدش کمک کردیم و ظرفا رو شستیم و جمع و جور کردیم. نوبت به قلیون که رسید من خداحافظی کردم و رفتم خونه خودم. خدایا شکرت به خاطر همسایه های خوبم :)

»» روتختی مون کهنه و پاره شده بود، یه مغازه ارزون قیمت پیدا کردم و پارچه انتخاب کردم و  دادم برام بدوزه، فردا میرم بگیرم.

»» یک پتوی خیلی خوشکل برای پسرمون بافتم به رنگ سبزآبی. ایشالا دفعه دیگه عکسش رو میذارم. 

»» تا دو سه روز دیگه مشخص میشه صاحب خونه مون، امسال، این خونه رو بهمون میده و تمدید می کنیم یا خودش میاد بشینه. اگه نده که باز باید بگردیم دنبال خونه. راضیم به رضای خدا:)) 

۱۹....
ما را در سایت ۱۹. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzamin-e-maryam بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:51