۱۹.

از پنج شنبه شب هفته پیش دردم شروع شد.... جمعه رفتم خونه مامانم باهاش رفتم جای دكترم.... انقدر این دكتر دستكاری كرد شكمم رو كه داشت اشكم درمیومد. ولی چون بهش اعتماد داشتم تحمل كردم.دكتر گفت نافت از داخل زخم شده كه میسوزه. باید استراحت كنی، پله نری، پیاده روی نكنی و... . انقدر دردم زیاد بود كه اصلا نمیتونستم راه برم.خلاصه كه دو سه روزی مهمون مامانم بودم و یكسره دراز كش بودم. بخاطر اینكه خیالم راحت شه سونو هم رفتم كه گفت نه مشكلی نیست فقط ضربه شدید بهش وارد شده باید استراحت كنی. شكر خدا امروز دیگه اومدم خونه خودم و میتونم راه برم.روز اول دوم كه نمیتونستم حتی راه برم. هنوزم درد دارم ولی به روی خودم نمیارم. یك كم پیاده راه میرم بازدردش زیاد میشه. خدا كنه خوب بشم بتونم كارای عیدمو انجام دم حداقل. تقصیر خودمم هست نباید بار به اون سنگینی رو جابجا میكردم.مادرشوهرم كه دیروز اومده بود خونه مامانم برای دیدن من، میگفت چطور تو بار روی تختت رو جابجا كردی؟! اون ۴۵ كیلو توش پنبه داشته كه درست كردم!!!:( 

»» بخاطر همین مساله نشد باهم بریم خرید روز مادر.... به جاش پول دادیم.... امشب رفتیم خونه مادرشوهرم ایشالا فرداشبم میریم خونه مادرم.مجتبی به منم پول داد... دستش درد نكنه.

»» روز زن و مادر رو به همه خانم ها تبریك میگم. ایشالا هر روز عید باشه براتون:)

۱۹....