٢۵۴.

ساخت وبلاگ

دیروز جمعه بعد از نماز صبح نخوابیدم. سوره نبا رو خوندم همراه ترجمه و تفسیرش... واقعا تکان دهنده بود. چندین سال پیش حفظ بودم این سوره رو ولی فراموش کرده بودم... انقدر خوندمش تا دوباره حفظش کردم خداروشکر. ساعت شد 6 و نیم صبح. مجتبی و بچه ها خواب بودن، مجتبی رو بیدار کردم و گفتم میخوام برم حرم مواظب بچه ها باش. حاضر شدم و رفتم حرم. خیلی خوب بود... روحم جلا گرفت. زیارت کردم و زیارتنامه خوندم و نماز حاجت خوندم. با امام رضا حرف زدم و مثل همیشه سبک شدم و برگشتم خونه...

بالاخره دفتر خیاطی مو برداشتم و الگوکشی گرلاوین رو مرور کردم... با اینکه دفترم مال 11 سال پیشه ولی خداروشکر یادم اومد چی ب چیه. ان شاء الله توی فکرم که یه چیزی برا خودم بدوزم.

اسباب کشی خواهرمم تموم شد و به امید خدا یکی دو روز دیگه مامان بابا هم میرسن خونه و میشه پایان سفر اربعین امسالشون.

دقیقا شنبه روز شهادت امام رضا میشه سالگرد دهمین سالی که زن ِ مجتبی شدم :) یعنی یک دهه رو باهم گذروندیم. دوست دارم روز قبل یا بعدش کیک درست کنم ولی خیلی کار دارم، تا ببینم چه میشه کرد.

چند تا کانال خیلی خوب توی ایتا و بله پیدا کردم که در مورد فرزند و تربیت فرزنده و من واقعا خوشحالم که چیزای خوب یاد میگیرم. امیدوارم بتونم عمل هم بکنم. کانال و پیج تربیت فرزند زیاد دیدم ولی احساس میکنم این درست ترینش هست.

تصمیم دارم 40 روز روی یکی از اخلاقای بدم تمرکز کنم و سعی کنم دیگه انجامش ندم تا به خوب بودن عادت کنم. امروز اولین روزش بود... امیدوارم موفق بشم.

»» الهی به امید فقط خودت...

۱۹....
ما را در سایت ۱۹. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzamin-e-maryam بازدید : 29 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 20:19