۱۴.

ساخت وبلاگ
چهارشنبه شب بود كه خبر ناگوارمرگ پدربزرگ مهربونم رو شنیدم و امروز سه روزه كه دیگه ندیدیمش. بعد از دو ماه بیمارستان بودن و تحمل هزار و یك جور عمل و درد، از پیش مون رفت و بلندترین شب سال، شب اول قبرش شد. روزی كه تشییع جنازه بود انقدر دوست و آشنا و غریبه اومده بودن حرم كه زایرای امام رضافكر میكردن مجتهد یا آدم مهمی فوت شده. امروز هم مسجد به قدری شلوغ شده بود كه دیگه آخراش توان پذیرایی برامون نمونده بود. بالغ بر سه هزار نفر اومده بودن. واقعا مرد بزرگی بود. از بچگی خادم و سینه زن امام حسین بود و پنهانی خیلی از گره های مردم رو باز كرده بود كه ما بعد از مرگش متوجه شدیم. 

»» روحت شاد پدربزرگ مهربونم....

۱۹....
ما را در سایت ۱۹. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzamin-e-maryam بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 1 بهمن 1397 ساعت: 2:21