۴۸.

ساخت وبلاگ

مجتبی خیلی خیلی شكمو و البته بد غذاست. اوایل ازدواجم خیلی ناراحت میشدم از اینكه غذای دلخواهم رو درست میكردم و میگفت نمیخورم چون تا حالا نخوردم! باقالی پلو ، استنبولی، بادمجون، بامیه ، خورشت كرفس و ماهی و چندتا غذای دیگه رو نمیخورد. شكر خدا توی این چند سال زندگیمون، كم كم خوشش اومد از بعضی از این غذاها و به منوی غذاییمون اضافه شدند. چند وقت بود به فكر این بودم كه بادمجون درست كنم بلكه بخوره. چند بار درست كردم و لب نزد به بادمجونا و رفت برا خودش كوبیده خرید و خورد، امشب برای افطار، كنار سوپ، بادمجونم درست كردم كه شكر خدا گوش شیطون كر خورد  :)))) تا ته خورد طوری كه فقط یه لقمه به من رسید. بهش گفتم چطور بود بادمجون.... گفت خیلی خوشمزه بود من نمیخوردم قبلا ها! گفتم پس ازین به بعد درست كنم؟ گفت آره میخورم. انقدر خوشحال شدم كه خدا میدونه. از اون لیست غذاهای بالا فقط مونده ماهی، كه بخاطر بوش نمیخوره. امیدوارم روزی بشه كه ماهی رم بخوره. مادرشوهرم تا میفهمه مجتبی یه چیزی رو كه قبلا نمیخورده الان میخوره حرصش میگیره.... ولی خدا وكیلی رنجها بردم تا مجتبی بشه این. یكی دیگه جای من بود میگفت غذا درست نمیكنم :|

چند وقت پیش كه مادرشوهرم مریض بود و من خونه شون بودم، ی روز جمعه كه مردا تعطیل بودن آبگوشت بار گذاشتم. سر سفره چندبار برادرشوهر بزرگم از آبگوشتم تعریف كرد و پرسید چطور درست كردم و چه ادویه ای بهش زدم. جاری مم همینطور.... ولی مجتبی حتی یك بارم جلوی جمع، از دستپختم تعریف و تشكر نكرده... نمیدونم دلیلش چیه؟!بعضیا نون ماست میدی بهشون با چنان ولعی تعریف میكنن از غذایی كه خوردن كه آدم تعجب میكنه، بعضیام مثل مجتبی من، كه هفت جور غذام براش درست كنم هیچی نمیگه... اگه به نشانه اعتراض براش غذا هم درست نكنم زمین و زمانو بهم میدوزه و ناراحت میشه:))

»» بازم جای شكرش باقیه كه الان تقریبا همه جور غذایی رو میخوره :)))

۱۹....
ما را در سایت ۱۹. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzamin-e-maryam بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 19 خرداد 1398 ساعت: 7:28